اگر سلام گفتن به پيامبر و ائمه اطهار(ع) اشكال داشت، خداوند متعال به حضرت نوج سلام نمي داد.

حجت الاسلام والسلمين سيدحسن مدرسي از فضلاي حوزه علميه طي سخناني در جمع زائران حرم حضرت عباس ابراز داشت: يكي از ايرادهايي كه وهابيت به ما ميگيرد مربوط به ايستادن در برابر مزار پيامبر و اولياء خدا و سلام دادن به ايشان است در حالي كه ايراد آنها با نص آيات قرآن در تعارض است.
وي با بيان اينكه وهابيت، سلام دادنِ ما به پيامبر و ائمه طاهرين را اشكال ميكنند گفت: خداي متعال در قرآن كريم سوره صافات به حضرت نوح سلام داده و ميفرمايد: سلام علي نوح في العالمين. اگر سلام گفتن به پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام اشكال داشت، خداوند متعال به حضرت نوج سلام نمي داد.
حجت الاسلام مدرسي در بخش ديگري از سخنان خود به ضرورت تشكر و قدرداني از حق داران در زندگي تاكيد كرد و گفت: در قرآن آمده است كه شكر نعمت باعث ازدياد نعمت مي شود و كفران نعمت كه از برخي بندگان سر مي زند، عذاب شديد را به دنبال خواهد داشت.
وي قدرداني و تشكر و احترام فراوان به پدر و مادر را مورد تاكيد قرار داد و بيان داشت: بر اساس منابع ديني، كسي كه شكرگزار بندگان خدا نباشد، شكرگزار خدا نيز نخواهد بود.
سخنران مراسم، شكرگزاري نسبت به تشرف به اعتاب مقدسه را يادآور شد و گفت: مكان هايي مانند حرم حضرت عباس(ع)، محل ذكر و محل نزول فرشتگان است، از همين رو بايد همگان به ويژه بانوان عفيفانه وارد حرم شويم و حرمت حرم را حفظ نماييم.

منبع:حج


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, | 15:22 | نویسنده : خادم الزینب |

آيا خانه هاي مدينه دَرِ ورودي داشت؟

منازل مسكوني مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمانها و منازل مسكوني دوران ما نبوده است كه علاوه بر ديوارهاي نسبتا بلند داراي بخش ورودي با درهاي محكم وقفلهاي متنوع باشد، بلكه براي پوشاندن ومحفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار ، تنها از پرده ، حصير و ... استفاده مي کردند . در روايتي علي رضي الله عنه تصريح مي‌كند كه خانه‌هاي ما اهل بيت در نداشته است . وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ  (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ ؛ خانه‌هاي ما اهل بيت ، نه سقف دارد و نه در . اين روايت را بسياري از كتاب‌هاي شيعه نقل كرده‌اند از جمله :

الخصال ، شيخ الصدوق ، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار ، قاضي النعمان المغربي ، ج 1 ص 345 362 و الاختصاص ، شيخ المفيد ، ص 163 180 و بحار الأنوار ، علامة المجلسي ، ج 38 ص 167 و 186 و ... .

بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد ؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد ؟

پاسخ :

يكي از شبهه هايي كه اخيراً برخي از وهابي‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداي زياد مطرح كرده اند همين شبهه است، كه با بر رسي روايات موجود در كتاب‌هاي شيعه و سني اين نتيجه بدست مي آيد، كه در زمان رسول خدا (ص) خانه‌هاي مدينه داراي درهاي چوبي از نوع عرعر(درخت سرو) بوده است ..............

 


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, | 8:1 | نویسنده : خادم الزینب |

- همسران رسول خدا(ص) وباز كردن دَر براي نامحرم:

نگاهي به روش پيامبر اكرم(ص) در موضوع مورد بحث، بهترين دليل بر محكوميت شبهه انگيزان است، چرا كه موارد مختلفي در كتب شيعه و اهل سنت وجود دارد كه رسول خدا(ص) به همسرانش اجازه مي داد تا درب خانه را به روي ديگران ( نا محرمان ) باز كنند.

الف) امّ سلمه وباز كردن دَرِ خانه  براي علي(ع) :

 

أنبأنا أبو بكر محمد بن عبيد الله بن نصر بن الزاغوني أنا أبو الحسن بن الحسين بن علي بن أيوب أنا أبو علي الحسن بن أحمد بن إبراهيم بن شاذان أنا أبو بكر أحمد بن كامل بن خلف بن شجرة نا القاسم بن العباس المعسري ( 3 ) زكريا بن يحيى الحرار ( 4 ) المقرئ نا إسماعيل بن عباد نا شريك عن منصور عن إبراهيم عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) من بيت زينب بنت جحش وأتى بيت أم سلمة فكان يومها من رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) فلم يلبث أن جاء علي فدق الباب دقا خفيفا فانتبه النبي ( صلى الله عليه وسلم ) للدق وأنكرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) قومي فافتحي له

رسول خدا (ص) از خانه زينب دختر جحش بيرون آمد ووارد خانه امّ السلمه شد، چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وي بود، مدتي نگذشته بود كه علي آهسته دقّ الباب كرد، رسول خدا(ص) بيدار شد، امّ السلمه جواب نداد، پيامبر فرمود: بلند شو ودر را باز كن...

تاريخ مدينة دمشق ج 42 ، ص 470 و 471 .

ب) عائشه؟؟(خدیجه) وباز كردن دَرِ خانه براي عمر:

 

عن ابن عمر أنه قال اجتمعت قريش فقالوا من يدخل على هذا الصابئ فيرده عما هو عليه فيقتله فقال عمر بن الخطاب أنا فأتي العين رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) فقال يا رسول الله إن عمر بن الخطاب يأتيك فكن منه على حذر فلما أن صلى رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) صلاة المغرب قرع عمر بن الخطاب الباب وقال افتحي يا خديجة فلما أن دنت قالت من هذا قال عمر قالت يا نبي الله هذا عمر فقال من عنده من المهاجرين وهم تسعة صيام وخديجة عاشرتهم ألا تشتفي يا رسول الله فنضرب عنقه قال لا ثم قال اللهم أعز الدين بعمر بن الخطاب فلما دخل قال ما تقول يا محمد قال:

قريش جمع شده ومشورت مي كردند تا شخصي را براي كشتن پيامبر تعيين وتحريك كنند، گفتند: چه كسي نزد اين خارج شده از دين (رسول خدا(ص)) مي رود تا او را به قتل برساند. عمر گفت: من.

جاسوس به پيامبر خبر داد وگفت: اي رسول خدا(ص) عمر بن خطاب نزد شما مي آيد، مواظب وي باش، رسول خدا(ص) نماز مغرب را خوانده بود كه عمر پشت دَر آمد و گفت: دَر را باز كن اي خديجه. گفت: چه كسي هستي؟ گفت: عمر. نُه نفر از مهاجران روزه دار وعائشه خدمت پيغمبر بودند، گفتند: اجازه مي دهي تا گردنش را بزنيم؟ فرمود: نه، سپس فرمود: خدايا دين را بوسيله عمر عزَت به بخش!! وقتي كه عمر داخل شد، گفت: تو چه مي گوئي اي محمَد؟...

بر اساس اين نقل، خديجه پشت دَر بود وهمو است كه آن را باز مي كند وسخني از رفتن شخصي ديگر ديده نمي شود.

تاريخ مدينة دمشق ج 44 ، ص 35 ؛ جامع الأحاديث ـ سيوطي ـ جزء 36 ، ص 345 ، ح 39496.

ج)  عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را براي علي (ع) باز كرد:

وعن جعفر بن محمد الصادق عليه السلام عن أبيه عن آبائه عن علي عليه السلام قال : كنت أنا ورسول الله صلى الله عليه وآله في المسجد بعد أن صلى الفجر ، ثم نهض ونهضت معه ، وكان رسول الله صلى الله عليه وآله إذا أراد أن يتجه إلى موضع أعلمني بذلك ، وكان إذا أبطأ في ذلك الموضع صرت إليه لأعرف خبره ، لأنه لا يتصابر قلبي على فراقه ساعة واحدة فقال لي : أنا متجه إلى بيت عائشة ، فمضى صلى الله عليه وآله ومضيت إلى بيت فاطمة الزهراء عليها السلام فلم أزل مع الحسن والحسين فأنا وهي مسروران بهما ، ثم إني نهضت وسرت إلى باب عائشة ، فطرقت الباب فقالت : من هذا ؟ فقلت لها : أنا علي فقالت : إن النبي راقد ، فانصرفت ، ثم قلت : النبي راقد وعائشة في الدار ، فرجعت وطرقت الباب فقالت لي عائشة : من هذا ؟ فقلت لها : أنا علي فقالت : إن النبي صلى الله عليه وآله على حاجة فانثنيتمستحييا من دق الباب ، ووجدت في صدري ما لا أستطيع عليه صبرا ، فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنيفا ، فقالت لي عائشة : من هذا ؟ فقلت : أنا علي فسمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول : يا عائشة افتحي له الباب ، ففتحت ودخلت ....

نماز صبح را با رسول خدا(ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بيرون آمدم، اگر جايي مي رفت به من خبر مي داد ووقتي دير بر مي گشت سراغ وي مي رفتم تا مطلع شوم، چون دوري او را نمي توانستم تحمل نمايم، فرمود: به خانه عائشه مي روم، من نيز نزد فاطمه رفتم ودر كنار حسن وحسين همه خوشحال بوديم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: كي هستي؟گفتم: علي، گفت: پيامبر استراحت مي كند، بر گشتم ودو مرتبه رفتم و دَر را كوبيدم، گفت: كيستي؟ گفتم: علي، گفت: پيامبر را كاري است، دلم تاقت نياورد، براي دفعه سوّم دقّ الباب كردم، عائشه گفت: كيستي؟ گفتم: علي، صداي رسول خدا را شنيدم، فرمود: اي عائشه دَر را باز كن، عائشه دَر را باز كرد و من وارد شدم... 

الإحتجاج ـ طبرسي ـ ج1 ، ص 292 و 293 ،ترجمه جابر بن عبدالله الأنصاري ؛ مدينة المعاجز ج1 ، ص 388 تا 392 ، باب السادس والأربعون ومائة الطير الذي أهدي إلى رسول الله ، صلى الله عليه وآله ، أطيب طير من الجنة وأكل معه ، عليه السلام ، ح 256 ؛ بحار الأنوار ج 38 ، ص 348 .

آنچه گذشت سه روايت بود به عنوان نمونه كه در آنها رسول خدا(ص) با توجه به اين كه خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه مي دهد تا همسرانش دَر را براي افراد نا محرم  باز كنند، واين نشان مي دهد كه اين عمل با رعايت وظايف شرعي منعي نخواهد داشت.


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, | 7:55 | نویسنده : خادم الزینب |

جسارت وقيحانه ابن تيمية نسبت به حضرت زهرا (س)

أو ليس الله قد ذم المنافقين الذين قال فيهم (ومنهم من يلمزك في الصدقات فإن أعطوا منها رضوا وإن لم يعطوا منها إذا هم يسخطون) ... فذكر الله قوما رضوا إن اعطوا وغضبوا إن لم يعطوا فذمهم بذلك فمن مدح فاطمة بما فيه شبه من هؤلاء ألا يكون قادحا فيها. منهاج السنة ج 4 ص 245.

پاسخ كوبنده اهل سنت بر سخن ابن تيمية

وقال محمد زكي الدين إبراهيم ، من علماء الأزهر: لابن تيمية بصفة خاصة تحامل بغيض كريه على الإمام عليّ رضي الله عنه ، وعلى السيدة فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم حتى إنه وصمها بالنفاق عياذاً بالله ومع أن لابن تيمية انحرافات شتى ، فلعل من أوقحـها هذا الانحراف اللئيم ... » .   كلمة الرائد ، محمد زكي ابراهيم ، ج 2 ص 546 .

حسن سقّاف: ابن تيميّة يحتجّ كثير من الناس بكلامه ، ويسمّيه بعضهم «شيخ الاسلام» ، وهو ناصبيّ، عدوّ لعليّ (عليه السلام)، واتّهم فاطمة (عليها السلام) بأنّ فيها شعبة من النفاق.

التنبيه والردّ ، ص 7 .


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 دی 1387برچسب:, | 7:50 | نویسنده : خادم الزینب |

سيل شبهات وهابيون

انكار ابن تيمية حديث غضب فاطمة

قال ابن تيمية: وأما قوله : ورووا جميعا أن النبي صلى الله عليه وسلم قال : يا فاطمة، إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك . فهذا كذب منه، ما رووا هذا عن النبي صلى الله عليه وسلم، ولا يعرف هذا في شئ من كتب الحديث المعروفة، ولا له إسناد معروف عن النبي صلى الله عليه وسلم، لا صحيح ولا حسن . منهاج السنة 4 / 248 .

پاسخ ابن تيمية

غضب فاطمه هم طراز غضب خداوند متعال

إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضى لرضاك. هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه. المستدرك: 3/153

غضب و اذيت فاطمه برابر با غضب وإيذاي پيامبر (ص)

قال رسول الله (ص):‌ فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني. صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714).

إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا. صحيح مسلم 7/141 ح 6202) وليس فيهما قضيّة الخطبة.


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, | 7:47 | نویسنده : خادم الزینب |

قال البخاري: «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ».  صحيح البخارى: 4/42، ح 3093، كتاب فرض الخمس، ب 1 ـ باب فَرْضِ الْخُمُسِ

في رواية أخرى: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». صحيح البخارى: 5/82، ح 4240) كتاب المغازى، باب غَزْوَةُ خَيْبَرَ.


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, | 7:44 | نویسنده : خادم الزینب |

شخصيت بي نظير حضرت زهراسلام الله عليها

فاطمه پاره تن پيامبر(ص)

قال رسول الله (ص):‌ فاطمة بَضْعَة منّى. صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714

سرورزنان دنيا وآخرت

 

روى الهيثمي عن رسول اللّه (ص) قال: إنّ فاطمة سيدة نساء امتى . رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح غير محمد بن مروان الذهلى ووثقه ابن حبان. مجمع الزوائد ج 9 ص 201 .

قَالَ النَّبِيُّ (ص):  فاطمة سيدة نساء العالمين.  أسد الغابة ج 4   ص 16.

قَالَ النَّبِيُّ (ص) فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». صحيح البخارى  ج 4 ص 209، ح قبل 3711،

همسنگ پيامبر در گفتار

عن عائشة قالت: «ما رأيت أحدا قط أصدق من فاطمة» ورجالهما رجال الصحيح . مجمع الزوائد ج 9 ص 201، المعجم الأسط، ج 3، ص 137.

برخورداد از احترام ويژه پيامبر

عن عائشة أيضا: كانت إذا دخلت عليه - على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم - قام إليها فقبلها ورحب بها وأخذ بيدها فأجلسها في مجلسه. قال الحاكم: صحيح على شرط الشيخين، وأقره الذهبي أيضا. المستدرك: 3/160.

برتر از خلفاي راشدين

قال المُناوي: وذكر العَلَم العراقي: إن فاطمة وأخاها إبراهيم أفضل من الخلفاء الأربعة باتفاق . فيض القدير في شرح الجامع الصغير 4/ 556.

غضب فاطمه هم طراز غضب خداوند متعال

إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضى لرضاك. هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه. المستدرك: 3/153

غضب و اذيت فاطمه برابر با غضب وإيذاي پيامبر (ص)

قال رسول الله (ص):‌ فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني. صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714).

إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا. صحيح مسلم 7/141 ح 6202) وليس فيهما قضيّة الخطبة.


 


موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات وهابيت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 24 دی 1387برچسب:, | 7:35 | نویسنده : خادم الزینب |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.